نقد و بررسی Mafia III
"به قلم Sick._.Mind"
نسخه اول مافیا، "شهر بهشت گمشده" در زمان خودش درست به مانند یک شوک الکتریکی با ولتاژ بالا عمل کرد، جایی که رویکردی واقعگرایانه در پرداخت روایت و داستان و تلفیق بیسابقهاش با گیمپلی چنان تجربهای را سبب شده بود که ما برای اولین بار این حقیقت را که بازیهای بلاکباستر با بهرهگیری از یک روایت سینمایی میتوانند تجربهای فراتر از سینما را برای ما خلق کنند به عینه لمس کردیم، هشت سال گذشت و نسخه دوم آمد ولی اولی دیگر تکرار نشد، این بار به جای "تامی تاکسیران" در آن بهشت گمشده، "ویتو اسکالتا" را در "امپایر بی" هدایت میکردیم، ویتویی که مثل بچههای خوب و حرف شنو از اول تا آخر بازی هر چه میشنید را اطاعت میکرد و دریغ از یک لحظه نشان دادن شخصیت، دریغ از آن طراحی مراحل فوق العاده و درهم تنیده نسخه اول و بسیاری دریغ دیگر که در نهایت باعث شدند مافیا 2 به گرد نسخه اول هم نرسد اما با این همه، با وجود تمام این حرفها نسخه دوم جواهری را در خود داشت که باعث جذب خیلی ها به خود شد و آن هویت خاصی بود که با این سری عجین شده، هویتی برآمده از یک فرهنگ و برهه تاریخی که از فرط جذابیت به یک ژانر بدل گشته، فرهنگ مافیایی، گانگستری، روابط پیچیده بین افراد و گروهها، جواب دادن خون با خون! حالا 6 سال بعد از نسخه دوم ما دوباره با به دنیای مافیاها برگشتهایم، با یک سازنده جدید، یک رویکرد نو و و میدانی خالی تر از هر زمان دیگر.
این بار ماجرا حول و حوش سال 1968 رخ میدهد در شهری برگرفته شده از نیو اورلئان آمریکا به نام نیو باردوکس؛ "لینکلن کلی" قهرمان این نسخه یک سیاه پوست هیکلی، سرباز سابق جنگ ویتنام است که تازه به خانه بازگشته، بعد سلام و احوال پرسیهای معمول که چیزی حدود 2 الی 3 ساعت به طول میانجامد درگیر ماجرای سرقت یک بانک بزرگ میشود که در نهایتش با رودست خوردن او و قتل عام خانوادهاش به دست سرکرده مافیا منتهی میشود و خود نیز جراحت سختی برمیدارد، و خب همان طور که میتوانید ادامه را حدس بزنید و در نهایت انتقام و از این حرفها!
مقایسه مافیا 1 و مافیا 3
دانلود با کیفیت HD - دانلود با کیفیت SD
پیرنگ اصلی چیز عجیب و غریبی نیست که قبلا در امثال همین مافیا 2 یا GTA V تجربه نکرده باشیم اما با این حال برگ برنده اصلی بازی در پیشبرد داستان و روایت مستند گونه اولیور استون واری است که میآید ماجرای دادگاههای بعد وقوع ماجراهای بعد انتقام لینکلن را با روایت خطی اثر گره میزند و هر چقدر که داستان در دادگاه بیشتر روشن میشود ما به طور موازی بیشتر با لینکلن و ماجراهایش همراه میشویم، بازی پا را از این هم فراتر میگذارد و سعی میکند به طور خیلی محدودی کنشهای گیمر را در روند جریانات دادگاه و اعترافات شاهدان و دادستان دخیل کند که مثلا اگر در حین انجام ماموریتی بمیرید به جای آن صحنه گیم اور مسخره همیشگی شاهد این هستیم که پلیس مربوط به پرونده ماجراهایش را با ربط به اینکه خوشبختانه لینکلن در همین نقطه متوقف شد به پایان میرساند، نکات خوب داستان درست در همین جا ته میکشد و خب مشکل اینجاست که حتی ایده ذکر شده هم پرداخت مناسبی ندارد بدین صورت که در ابتدا به شدت عامل اختلال در روند گیم پلی است و هر 3 دقیقه بازی را مترادف با 5 دقیقه کاتسین حوصله سربر میکند و در نیمه دوم بازی هم گویا به یک باره روی هوا فراموش میشود.
مافیا 3 به شکل عجیبی با خود در تناقض است به طور مثال گویا لینکلن قرار است که از آن قهرمانهای بزن بهادر همیشگی که یک تنه به دل دشمن میزنند نباشد برای همین نیازمند کمک دیگران است، باید تیمی از افراد زخم خورده توسط "سال مارکانو" ( آدم بده داستان) را از شرایط فلاکت باری که گرفتارش هستند نجات بدهید و سپس با انجام یکی سری کارها متقائدشان کنید که علیه این دشمن مشترک با هم متحد بشوند و در نهایت چیزی که می ماند این است که بشینند توی اتاق و مثل شخصیت کاساندرا از صبح تا شب انجیل بخوانند و خرحمالی های شما را ببینند، و این دقیقا همان حفره عمیقی است که امثال نسخه دوم در آن گرفتار شده و سازندگان جدید عبرتی از آن نگرفتند، یعنی این بحث که ما هدایتگر یک شخصیت هستیم که باید چندبعدی و قابل همذاتپنداری باشد و نه صرفا یک کاتالیزور برای تسریع در رخداد وقایع، حتی اگر این روند ذکر شده به شکل جذابی در بازی قرار می گرفت میشد به نحوی از آن گذشت کرد اما موضوع اینجاست که در مجموع بازی حتی یک مرحله نسبتا جذاب هم وجود ندارد، همه چیز یک حالت تکراری برو آن جا با اون یارو حرف بزن یا این یاروها رو بکش که با بدترین گیمپلی این چند سال اخیر بازیهای بلاک باستر خلاصه شده! می خواهی یک رئیس مافیا را بکشی اول برو در سطح شهر چند پایگاهش را منفجر کن و در نهایت برو سروقت خودش، دریغ از اپسیلون تنوع و یا حتی لول دیزاین فکر شده!
گیم پلی بازی ترکیبی از شوتینگ و مخفی کاری است که هیچکدام نه کامل است و نه آن یکی را کامل میکند، هوش مصنوعی دشمنان و یاران شما کاملا تکبعدی عمل می کند و انقدر اَبزورد است که گاهی با خود فکر می کنید آیا سازنده واقعا میدانسته در سال 2016 دارد بازیاش را عرضه می کند، 4 سال بعد از عرصه اثری همچون The Last Of Us و خیلی مثال دیگر که مفهوم هوشمصنوعی را از نو برای ما تعریف کردهاند، یا حتی سوال مهم تر این که چهطور 6 سال بعد از عرضه مافیا 2 ممکن است که هوش مصنوعی بازی از ادامه دهندهاش بهتر نشده باشد؟ تازه همان هوش مصنوعی هم زمان خودش چیز دندان گیری نبود!
بخش ماشین سواری و رانندگی هم دست کمی از هوش مصنوعی ندارد به طوری که به شخصه در تمام مدتی که در حال کلنجار رفتن و رانندگی با ماشین های خشک و غیرقابل انعطاف بازی بودم با این تئوری توطئه در ذهنم دست و پنجه نرم میکردم که آیا سازندگان به عمد و برای خالی شدن شارژ دسته کنسول تا این حد میزان ویبره ناشی از اصطکاک چرخها به بافت جاده ها را بالا بردهاند یا اینکه واقعا در آن دهه تکنولوژی چرخ سازی هنوز به این استانداردی که امروزه داریم نرسیده بوده؛ رانندگی در مافیا 3 با آن سطح چسبندگی و گشتاور بالای ماشین ها گویا برای این طراحی شده که بیشتر مناسب مسابقات دریفت باشد تا رانندگی در سطح شهر و رفت و آمدهای بی پایان از نقطه آ به نقطه ب و نکته عجیب تر طراحی به شدت ضعیف و سطحی ماشینهاست که به جز ظاهر تنها تفاوت میانشان گویا صرفا به وزن مربوط میشود تا چیز دیگر، از فیزیک پرایراد بازی هم نباید بگذریم که سیستم تخریب پذیریاش گاهی اوقات کلا خاموش است و حتی در بدترین تصادفات ممکن هم عمل نمی کند و هر وقت هم که عمل بکند کیفیتی در سطح تخریب پذیری ظاهری ماشینها در "گرن توریزمو 5" را تحویل ما میدهد که چیزی فراتر از قر شدن خفیف بدنه ماشینها نبود.
متاسفانه هیچیک از مکانیکهای بازی کامل نیست و انگار در همان مراحل ابتدایی طراحی و ایده پردازی باقی مانده، مثلا در نیمه دوم بازی خیلی "دراگون ایج اینکوزیشن وار" شما سر یک میز جنگی با یاران خود مینشینید و بعد از شنید نظراتشون با نقطهای میرسید که باید انتخاب کنید به مشاوره کدام یک عمل کنید! تا اینجا که مشکلی نیست اما موضوع به گزینهها و تفاوت میانشان برمیگردد که به قدری سطحی و بی خاصیت طراحی شدهاند که به شخصه اگر جای لینکلن بودم با عصبانیت جلسه را ترک می کردم و دیگر از این چوب شورها کمک نمی خواستم و نکته جالبتر اینکه مثلا اگر به توصیههای ویتو ( که حضورش در این بازی رحمت است و جزو معدود نقاط درخشان کار به حساب میآید) بخواهید عمل کنید خانوم کاساندرا یا همانطور که سازندگان میگفتند ملکه وودو ( که کلا از وودو در بازی ما صرفا یک مغازه آت و آشغال و فروشی بیشتر نمیبینیم و سر به دیوار میکوبیم که چرا همچین پتانسیلی اینگونه به فنا رفته) به قدری عصبانی میشود که با خود گمان می کنید با یک پارودی نقش آفرینی طرف هستید تا یک اثر جدی، اثری که در خود یک عالمه شعار و حرفهای قلمبه سلمبه دارد و مثلا با یک بیانیه زیبا در محکومیت نژادپرستی آغاز میشود می خواهد یادآور آپارتاید شدید آن دوران باشد و از این حرف ها.
درست به مانند نسخه قبلی ولی این بار به صورت بسیار شدیدتر شما در کل سطح شهر نیوباردوکس هیچ کاری برای انجام دادن ندارید! خیلی جدی در سطح بازی رستوران طراحی شده ولی قابلیت های ساده ای مثل غذا خریدن درش وجود ندارد، عوض کردن لباس و شخصی سازی ماشینها هم بماند، گویا صرفا کل فعالیتهای جانبی در سطح این شهر با آن گرافیک ناقص و پر ایرادش در طول چه روز و چه شب تنها و تنها به جمع کردن یک سری عکس و مجله مستهجنی که این ور آنور افتاده خلاصه میشود و احتمالا تدائی این حس در بچههای 14-15 ساله است که بله ما داریم یک کار بد و غیرقانونی انجام میدهیم و هم اکنون در مدیوم بازی ها مرزها و حصارهای اطرافمان را شکستیم و از این قبیل چیزها.
بازبینی تصویری
بازی از فرط اهمیت دادن به رنگین پوستان هرازگاهی هم شخصیت های سفید پوست را رو سیاه میکند تا متوجه بشوند که تفاوت صرفا در رنگ است و نه چیز دیگر! از این دست باگهای مبهوتکننده در سرتاسر بازی پراکنده شده است.
لینکلن در آینه
پلیس های بازی از هر لحاظ یک عقب گرد جدی داشته اند، خیلی بی دلیل سیستم ستاره دار شدن شخصیت هنگام ارتکاب جرم یعنی همان سیستمی که در نسخه دوم با وجود یک سری ایده های خوب به یکی از چالش های جذاب بازی بدل گشته بود حذف شده و از طرف دیگر هوش مصنوعی آنها به شدت مضحک کار شده، تا جایی که در بسیاری از اوقات اگر حتی به صورت مستقیم با یک ماشین پلیس تصادف بکنید هیچ اتفاق خاصی رخ نمی دهد.
شب پرستاره و ابری!
یکی از باگهای جالب بازی که در آن شخصیتی که به دنبالش هستید نامرئی میشود و مجبورید دوباره و دوباره ماموریت را از چکپوینت فعال کنید
هوش مصنوعی شرمآور بازی 1
هوش مصنوعی شرمآور بازی 2 (در این صحنه توجه کنید که با کوبین ماشین به درب ورودی توانستهام به مقر دشمنان نفوذ کنم و دشمنان همچنان در حال گشتزنی!)
تجدید دیدار با ویتو از معدود لحظات درخشان
وضعیت ما هواداران بعد از انجام مافیا 3
نکات مثبت
یک سری ایدههای خوب در بحث روایت داستان
موسیقی خوب
ویتو اسکالتا
نکات منفی
گیمپلی خشک و ناقص
مکانیکهای رانندگی خشک و ناقص
هوشمصنوعی
ماموریتهای تکراری و خستهکننده
داستان تک بعدی
گرافیک بد و پر اشکال
باگهای بیشماری که می توانند کل روند بازی را مختل کنند
عقبرفت کامل بازی نسبت به نسخههای پیشین
سخن آخر
اینکه مافیا 3 چرا انقدر بد و ناقص است سوال ما نیست، اینکه چهطور ناشری بزرگی همچون 2K میآید و همچین مجموعه ارزشمندی را از دست تولید کننده اصلی اش خارج کرده و به یک استودیو تازه کار سپرده و تنها 22 ماه برای تکمیل بازی به آنها (از دسامبر 2014 تا همین یک ماه پیش) زمان داده جای تعجب است!
نتیجه سیاستهای اشتباه و گوش نکردن به نظرات هوادارن میشود چیزی به مانند مافیا 3، یک اثر بد، ناقص و بیهویت که صرفا کارکردش پرکردن جیب ناشر است و هدر دادن زمانی با ارزش از کف ما.
Verdict
The question that "Why Mafia 3 is so bad and full of issues" is not the main thing but the fact that they'd stripped the franchise from the hands of its original developer and then gave it to a rookie studio with only 22 months to complete, is
The result of wrong policies and not listening to the complaints of the fans is something like Mafia 3, an unpleasant and incomplete game with the only purpose of filling its creators pockets with money and wasting our precious time
Pros
A set of proper ideas used in storyline
Good music
Vito Scaletta
Cons
Incomplete gameplay
Weak driving mechanics
A.I.
Repetitive and frustrating missions
Unidimensional story
Endless bugs that'd highly affect the gameplay
Hideous graphics
Completely descended in compare to its previous titles
Score: 5 out of 10
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: نقد و بررسی، ،
:: برچسبها: نقد و بررسی, Mafia III,